OHSAS چيست ؟ آشنایی با نظام مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی در راستای مدیریت كیفیت جامع (TQM)
OHSAS مخفف كلمات Occupational Health Series and Safety Assessment و به معنای «مجموعه ارزیابی ایمنی و بهداشت شغلی» است. و OHSAS-18001:1999 نام نظام جهانی مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی مصوب ISO (سازمان بینالمللی استاندارد) است و عبارت است از نیازمندیهای نظام مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی، تا یك سازمان بتواند بخوبی مخاطرات مربوط به ایمنی و بهداشت شغلی را كنترل كند و یك محیط سالم و ایمن كاری را به وجود آورد و عملكرد خود را بهبود بخشد.
توجه به استانداردهای نظامOHSAS 18001 از سال آخر دهه 1990 میلادی آغاز شد و سازمانهای عمومی و خصوصی زیادی در سطح دنیا با اجرای آن گزارش كردند كه اجرای این نظام باعث بهبود ایمنی و بهداشت محیط كارشان شده و هزینههای ضایعات را نیز به شدت كاهش داده است. اصولاً هدف از اسقرار نظام ایمنی و بهداشت شغلی، سالمسازی محیط كار و بهبود عملكرد سازمان در زمینه ایمنی و بهداشت شغلی از طریق پیشگیری آسیبها و خطرات است.
این استاندارد در صنعتبرق كشور ما وارد شده و تاكنون در نیروگاههای خوی، تبریز و همدان اجرا شده و این نیروگاهها گواهینامه OHSAS 18001 را دریافت كردهاند و نتایج بسیار درخشانی از آن گرفتهاند. نیروگاه منتظر قائم نیز در زمان تهیه این مقاله در جریان اخذ این گواهینامه بوده است. با توجه به تعهد این صنعت بر كیفیت و بهبود بهرهوری و توسعه ایمنی وبهداشت شغلی و بهبود محیطزیست، امید است كه سایر نیروگاهها و مراكز تولیدی و صنعتی وزارت نیرو و نیز سایر صنایع و كارخانجات كشور ما به دریافت این گواهینامه اقدام كنند و در نتیجه یك محیط سالم و ایمن كاری ایجاد كنند. در این مقاله تلاش شده است كه این نظام و ویژگیهایش در بیانی ساده مطرح شود.
عوامل زیانآور زیادی در محیطهای كاری مختلف وجود دارند كه منجر به ضایعات انسانی و مادی فراوان میشوند. رعایت نكات ایمنی و بهداشت كار باعث سالم و بیخطر شدن محیطهای كاری و كنترل ضایعات میشود. اصولاً ایمنی را میزان فرار از خطر و دور كردن آسیبها تعریف كردهاند. رشته مهندسی ایمنی و حفاظت رشته با ارزش، وسیع و گستردهای است كه مجموعه تدابیر، فنون، شیوهها و اصولی را در بر میگیرد كه با به كار بردن آنها میتوان نیروی انسانی و سرمایه را در مقابل خطرات مختلف و محتمل در محیطهای كار به نحو موثری حفظ و حراست كرد و در نتیجه محیطهای كاری بیخطر و سالمی جهت افزایش كارایی كاركنان و سودآوری سازمان ایجاد كرد و خطرات و آسیبهای محیط كار را به حداقل خود رسانید. أشنا شدن با عوامل و عناصر زیانبخش و خطرات محیط كار و نحوه مقابله با آنها باعث میشود كه نیروی انسانی شاغل در محیط كار عمومی ارتقا پیدا كند.
شناخت آثار سوء مواد شیمیایی، گازها، تشعشعات وسایر عوامل فیزیكی و شیمیایی زیانبخش محیط كار روی بدن انسان و حوادث ناشی از كار با وسایل و ماشینآلات، پیشبینی تدابیر، فنون و وسایل ایمنی لازم را برای هر یك از موارد مذكور ضروری و اجتنابناپذیر میسازد. هر اقدام ایمنی و بهداشت شغلی باعث ارتقاء سطح نسبی ایمنی در سازمان میشود. بررسیهای انجام شده پیرامون چگونگی وقوع حوادث در صنایع مختلف نشان داه است كه علت اصلی آنها وجود «شرایط ناایمن» و «اعمال ناایمن» است كه خود ناشی از سوء مدیریت و برخوردهای موردی و موضعی (و نه نظام گرایانه، بنیادی و راهبردی) با فعالیتهای ایمنی است.
ضمناً باید توجه داشت كه آسیبها و خطرهای محیطهای كاری محدود به حادثه نمیشود. حادثه اثرات سوء آنی و فوری بر روی نیروی انسانی و عوامل مادی برجا میگذارد: حال آن كه عواملی هستند كه تاثیرهای سوء درازمدت بر سلامت انسان و محیطزیست میگذارد كه شاید تاسالها قابل تشخیص نباشند كه آنها را بیماری (عمدتاً بیماریهای حرفهای و امراض شغلی یعنی بیماریهایی كه به سبب نوع كار عارض انسان میشود) مینامند.
به دنبال این تفكر و با تمركز بر شناخت عامل بالقوه آسیبرسان (اعم از حادثه و بیماری). به عنوان نقطه آغازین بررسی در امور ایمنی بهداشت كار و محور قرار دادن انسان به عنوان كلید پیشرفت و تعالی سازمان، نظامی برقرار شده است كه گردانندگان آن باید برنامه ریزی، سازماندهی، نظارت و كنترل همزمان را بر حوادث و همچنین بیماریها و در نتیجه ایجاد یك محیط سالم و ایمن كاری، داشته باشند.
اصولاً امروزه بسیاری از سازمانها برای هدایت و هماهنگكردن فعالیتهای هدفمند و نظامگرای خود از نظامهای مختلف جهانی مدیریت استفاده میكنند. در هر یك از این نظامهای مدیریت، رضایت گروه خاصی بیش از سایرین مورد توجه قرار گرفته است. این گروهها میتوانند مشتریان، كاركنان، صاحبان شركتها و سهامداران، عرضهكنندگان، پیمانكاران، جامعه، گروههای مستقل و دولت باشند كه به عنوان گروههای دینفع یا علاقمند شناخته شدهاند. بنابراین اگر قرار باشد رضایت همه گروههای علاقمند را فراهم كرد، باید به فعالیتها از جنبههای مختلف نگاه شود. این خود مستلزم استقرار نظام مدیریت و بهداشت شغلی نیز به عنوان یكی از راههای جلب رضایت بیشتر گروههای علاقمند و پیشگیری از ضرر و زیان است.
سازمان بینالمللی استاندارد (ISO) تلاش زیادی كرده است تا یك استاندارد بینالمللی برای نظام مدیریت كیفیت به جای استانداردهای ملی گوناگون تدوین كند كه نتیجة آن تدوین استانداردهای سریISO9000 برای نظام كنترل كیفیت فراگیر (جامع) بود كه امروزه با آخرین ویرایش تحت عنوان ISO9000-2000 مطرح است. این استانداردها اساس تدوین سایر استانداردهای نظامهای مدیریتی نظیر سری ISO 14000 یا استاندارد زیستمحیطی (تولید پاك) شده است.
استانداردهای نظامهای مدیریت ایمنی نیز عمدتاً بر همین فلسفه استوارند. به دلیل نیازمندی شدیدی كه به نظامهای مدیریت ایمنی احساس می شد، استانداردهای زیادی در این زمینه تدوین شده است كه در مجموع آنها را بر اساس ماهیتشان به دو دسته عمده میتوان تقسیم كرد:
الف – استانداردهای مدیریت ایمنی مربوط به مواد خطرناك، كه هدف این استانداردها به حداقل رسانیدن خطرات ناشی از كار با مواد خطرناك است.
ب – استانداردهای مربوط به ایمنی و بهداشت شغلی كاركنان، كه هدف این استانداردها به حداقل رسانیدن خطراتی است كه افراد را در محیط كار تهدید میكنند. معروفترین این استانداردها OHSAS 18001 برای نظام مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی است.
دلایل مهم برای استقرار نظام OHSAS 18001 عبارتند از:
1ـ اقدامات دولتها و سازمانهای دولتی برای تشویق بیشتر نظام خود كنترلی در سازمانها با ایجاد حس مسوولیتپذیری و قانونمندی در آنها به كمك نظام OHSAS 18001 بهتر اجرا میشود.
2ـ تغییر در قوانین و مقررات از طرف سازمانهای قانونگذار در ارتباط با نیازمندیها و الزامات عملكردی سازمانها به كمك نظام OHSAS 18001 بهتر اجرا میشود.
3- انتظارات فزایندة كاركنان سازمانها برای داشتن یك محیط كاری ایمن، بهداشتی و بدون آلودگی با اجرای نظام OHSAS 18001 بهتر تأمین میشود.
برپایی نظام OHSAS18001 در یك سازمان مزایای عمده زیر را در بر دارد:
1ـ همسویی اهداف و برنامههای نظام OHSAS با اهداف نظامهای تجاری
2ـ ایجاد یك چارچوب برای بهبود مستمر
3ـ مكان اجرای ممیزی بر اساس یك نظام مدون برای ثبت و صدور گواهی بینالمللی OHSAS 18001
4ـ شناخت كافی خطرات بالقوه موجود در محیط كار
5ـ ارزیابی ریسك ناشی از خطرات و كاهش آن به منظور پیشگیری و كنترل حوادث ناشی از كار
6ـ شناخت قوانین و مقررات مربوطه و در نتیجه كاهش هزینههای ناشی از خسارتهای احتمالی به واسطه عدم رعایت این قوانین و مقررات
7ـ ایجاد یك مجموعه مدون از خط مشی، روشهای اجرایی، برنامهها و اهدافی كه بسیار موثر و كارآمد برقرار میشوند.
8ـ هدفمند كردن نظام ایمنی و بهداشت حرفهای و همچنین نگرش برنامهای و مستند به موضوعات مربوط
9ـ ساختار معین و مشخص برای مدیریت ایمنی و بهداشت حرفهای كه مشخصكننده محدوده مسوولیتها نیز هست.
10ـ اعتماد بیشتر كاركنان به مدیریت به واسطه تلاش برای ایجاد یك محیط كاری ایمن و سالم و در نتیجه بالا رفتن انگیزه آنان برای انجام مطلوبتر كارها و وظایف سازمانی
11ـ بالا رفتن سطح آگاهی و دانش كاركنان در زمینه ایمنی و بهداشت كار
12ـ استفاده از توازن فكری بالقوه نیروی انسانی برای تقویت پایههای مدیریت ایمنی و بهداشت كار
13ـ فراهم شدن زمینه رقابت سالم و موثر بین سازمانها
نظام OHSAS 18001 بیشترین مزایا را هم برای كاركنان یك سازمان و هم برای سازمان به ارمغان میآورد زیرا:
1ـ مخاطرات محیط كار برای كاركنان به حداقل می رسد.
2ـ از امكانات سختافزاری موجود استفاده مناسب و بهینه میشود.
3ـ عملكرد ایمنی و بهداشتی سازمان بهبود پیدا میكند.
4ـ اعتبار و منزلت سازمان در انظار عمومی و از نظر مشتریان و مصرفكنندگان سازمان ارتقاء پیدا میكند و این خود باعث غرور و سربلندی كاركنان میشود.
1ـ برقرار كردن نظام مدیریت ایمنی و بهداشت حرفهای.
2ـ بالا بردن آگاهیهای بهداشت و ایمنی در سطوح مختلف سازمان (ایجاد فرهنگ انجام كارها در قالب اصول و ضوابط تعیین شده در نظام).
3ـ بهبود وضعیت موجود بهداشت و ایمنی از طریق آموزش
4ـ مشاركت موثر نیروی انسانی شاغل در صنعت در زمینههای مرتبط با بهداشت و ایمنی.
5ـ كاهش احتمال بروز و ظهور عوامل بالقوه آسیبرسان از طریق بهبود فنآوری، بالا بردن كارآیی نیروی انسانی، ایمنیسازی ماشینآلات، محیط كار یا ایستگاههای كاری.
– كاهش خسارت ناشی از توقف
– هزینههای مربوط به درمان
– میزان پرداخت غرامتهای ناشی از كارافتادگی موقت یادائم یا مرگ كاركنان
– كاهش اتلاف وقت در اثر كار نكردن فرد/ افراد حادثه دیده
– اتلاف وقت به واسطه نگرانیهای ناشی از پیامدهای حادثه و امدادرسانی
– كاهش میزان خرابی دستگاه یا اتلاف مواد و در نتیجه ضایعات كمتر در تولید
– امكان خود ارزیابی توسط سازمان برای انطباق با یك نظام مدیریت ایمنی و بهداشت و ایجاد بستری مناسب برای بهبود مستمر در سازمان
ایجاد بستر مناسب برای ارتقاء بهرهوری و تعالی سازمان كه مهمترین نتیجه ایجاد یك نظام مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی است
«مدیریت كیفیت جامع یا فراگیر» (TQM) یك فلسفه مدیریتی است كه با استفاده از روشهای بهبود مستمر، سعی در استفاده بهینه از فرصتهای موجود و منابع در دسترس یك سازمان، برای افزایش كیفیت، با محور قرار دادن رضایت مشتری، دارد. در قاموس مدیریت كیفیت جامع یا فراگیر، هدف تنها افزایش كیفیت در محصولات سازمان و تضمین كیفیت كالاها و خدمات نیست، بلكه اهداف دیگری را نیز شامل میشود كه مهمترین آنها عبارتند از: تحویل به موقع كالا، كاهش هزینهها، افزایش بهرهوری، توسعه بازار، افزایش فروش كالاها و خدمات سازمان، توسعه فرهنگ مشتری مداری در سطح سازمان، توسعه فرهنگ مشاركت عمومی در سطح سازمان و از میان برداشتن موانع ارتباطی بین واحدهای مختلف و …
مدیریت كیفیت فراگیر همواره به دنبال بهبود مستمر و پایدار و دستیابی به نظام كیفیت برتر در تمام زمینههاست. شعار معروف «امروز بهتر از دیروز» در ارتباط با همین موضوع است. برای رسیدن به اهداف فوق، در یك سازمان باید «نظام كنترل كیفیت فراگیر» (TQS) بر پا شود و در این برپایی، بهترین ابزار، استانداردهای جهانی ISO است. در واقع، مدیریت كیفیت فراگیر باید برای تغذیه، از زمینههای مدیریتی و فرهنگی مستعدی بهره جوید كه ایزو حكم زیربنا و بدنه اصلی آن را دارد. استانداردهای ایزو كه آخرین ویرایش آن ISO 9000-2000 است، استانداردهای پذیرفته شده بینالمللی برای تضمین كیفیت و نیل به اهداف ذكر شدهاند.
امروزه متخصصان ایمنی دریافتهاند كه فرآیندی كه به طور مستمر از طریق اعمال مدیریت، منجر به بهبود كیفیت میشود دقیقاً همان فرایندی است كه سالیان متمادی سعی در به كارگیری آن برای پیشگیری از صدمات انسانی، ضایعات مادی و وقایع زیستمحیطی داشته است. در واقع بهبود ایمنی از طریق یكپارچهسازی با مدیریت كیفیت جامع امكانپذیر است. بهترین عملكرد ایمنی را هنگامی میتوان به دست آورد كه نظامهای مدیریت كیفیت و اصول مدیریت ایمنی یكپارچه شوند. ارتباط چشمگیر بین اصول مدیریت كیفیت و اصول مدیریت ایمنی آشكار است. بهترین عملكرد فقط هنگامی قابل دستیابی است كه یك تغییر فرهنگی یكپارچه و منسجم برای كیفیت یا ایمنی «در مسیری كه یك سازمان به طور روزانه طبق آن فعالیت میكند» اجرا شوند. «پیشگیری» باید نیرویی باشد كه عملكرد بدون حادثه را همواره دنبال كند.
حادثه به معنای رویداد ناخواسته، غیرمنتظره و برنامهریزی نشدهای است كه منجر به مرگ، بیماری، جراحت و معلولیت شود. نظامی كه روی اجرای درست همه فعالیتها در بار نخست متمركز میشود. كارآمدتر از نظامی است كه به طور مداوم حوادث را تحلیل میكند تا ارقام و اطلاعاتی را استخراج كند و بر اساس آنها اقداماتی برای اصلاح بهبود و توسعه به عمل آورد. اگر رهیافتها و اقلامات سنتی ایمنی جای خود را با ابتكارات كیفیت عوض كنند، پیمودن مسیر منتهی به «حادثه صفر» و دستیابی به یك محیط ایمن و كاملاً بیخطر كاری آسانتر و بهتر میسر میشود. یكپارچهسازی نظام مدیریت ایمنی و مدیریت كیفیت، سبب یك دگرگونی فرهنگی چشمگیر میشود و این فرآیند باید بخوبی به مرور زمان طرحریزی و اجرا شود.
هنگامی كه مدیریت، حقوق كاركنان خود را همانگونه كه حقوق مشتریان خود را در نظر دارد، مورد توجه قرار دهد. هدف نهایی «حادثه صفر» دست یافتنی میشود. بدیهی است كه وقتی در محیط كار، ایمنی انسانها بالاترین هدف و ارزش تلقی میشود. حوادث خود بخود حذف خواهند شد. سازمانهایی كه به وعدههای خود عمل میكنند و از كاركنانشان در مقابل خطرات محیط كار حفاظت میكنند. شاهد توسعه ایمنی خواهند بود. در حالی كه سازمانهایی كه ارزش بهبود ایمنی عملیاتشان را درك نمیكنند، همچنان شاهد سقوط ارزشهای انسانی و كاهش سودآوری و رشد هزینههای عملیاتی خواهند بود و كاركنانشان احساس فقدان رضایت شغلی خواهند كرد.
مفهوم كیفیت مورد استفاده در نظام كیفیت جامع كه باعث رضایت مشتریان خارجی میشود، باید در نظام ایمنی و بهداشت شغلی برای رضایت «مشتریان داخلی» سازمان (یعنی كاركنان نیازمند به ایمنی و بهداشت) نیز مورد استفاده قرار گیرد. در پرتو چنین رویكردی است كه برنامههای ایمنی در نظام كیفیت جامع یك سازمان یكپارچه میشود و به طور آشكار رضایت خاطر «مشتریان داخلی» را فراهم میآورد. برنامههای ایمنی هنگامی كه در فرهنگ سازمان ادغام شوند، بسیار موثر و كارآمد عمل میكنند. در واقع بهترین عملكرد سازمان تنها هنگامی دست یافتنی است كه كیفیت در ایمنی و بهداشت شغلی نیز در نظر گرفته شود. یعنی شرایط و مبانی كیفیت در عملیات ایمنی وبهداشت شغلی رعایت شود.
اصولاً در سازمانهای بیتوجه به نكات ایمنی، مانند سازمانهای بیتوجه به موضوع كیفیت، نشانههای یكسانی وجود دارند كه میتوان از آنها برای شكل دادن به یك رویكرد مثبت برای بهبود ایمنی استفاده كرد. این علائم به شرح زیر هستند:
1ـ كالاها یا خدمات ارایه شده در چنین سازمانهایی به طور معمول با الزامات موافقت شده، اعلام شده یا نوشته شده سازگاری ندارد.
در مورد ایمنی در این سازمانها باید گفت كه چگونگی رسیدن به اهداف ایمنی به وضوح در خط مشی ها، روشهای اجرایی و دستورالعمهای مكتوب آورده نشده است. ایمنی با انجام درست كارها (بر اساس دستورالعملهای توافق شده) حاصل میشود. بدون اهداف صحیح و شفافسازی و ابهامزدایی اهداف، كاركنان مرتبط نمیتوانند برای این كه كارها چگونه اجرا شده و چه چیزی باید به دست آید، توافق كنند. سازمانی قادر است بهترین عملكرد ایمنی را داشته باشد كه توافق وتفاهم لازم رادر كاركنان برای اجرای دستورالعملهای كاری، به دست آورده باشد. درغیر این صورت «عدم انطباق» امری عادی خواهد بود، بدین معنی كه بهترین عملكرد به دست نخواهد آمد و حوادث و بیماریهای شغلی كماكان وجود خواهند داشت.
2 – سازمان دارای عملیات و فرآیندهای فراوانی برای بازرسی و اقدامات اصلاحی هزینه زا به منظور راضی نگهداشتن مشتریان است.
از دیدگاه ایمنی، این موضوع به معنای اصلاح اشكالات در تجهیزات و عملیات به سبب طراحی ناصحیح آنها، نقص فنی آنها یا انجام ندادن صحیح كارها است كه منجر به دوبارهكاری درعملیات میشود و هزینههای اضافی ایجاد میكند. سطح ایمنی در سازمان مستقیماً به درجه اهمیت طراحی اولیه ماشینآلات، ابزار و واردات، فرآیندها و روشهای كاری ارتباط دارد.
«دمینگ» متخصص پرآوازه كیفیت معتقد است كه: كیفیت باید در طراحی ایجاد شود» و منظور او این است كه: «وابستگی رسیدن به كیفیت از طریق بازرسی باید كنار گذارده شود و با ایجاد كیفیت در محصول در نخستین مرحله، یعنی طراحی، نیاز به بازرسی بعدی حذف شود.»
در مورد ایمنی باید گفت كه: «ایمنی از میز طراحی آغاز میشود.» سازمانها سطحی از كیفیت را باید هدف قرار دهند كه توسط فرایندهای طراحی قابل دستیابی و اجرا باشد.
عامل مهم در پیشگیری از حوادث، «طراحی فرایند، وسیله و ماشین به گونهای است كه در برابر خطاها مقاوم باشد.» رویه رایج برای دستیابی به هدف و «مقاوم بودن در برابر خطاها»، طراحی یا باز طراحی ماشینها، تجهیزات و ابزار (به طور كلی سختافزارها) به گونهای است كه امكان خطای انسانی را نامتحمل یا غیرممكن سازد.
طراحی به صورت «مقاومت در برابر خطا» یا «ایمنی از طریق طراحی»، در مورد سختافزارها (ماشینآلات، تجهیزات، تاسیسات، ابزار و ادوات و …) و نرمافزارها (روشهای اجرای كار، مدیریت و طراحی سازمانی، تخصیص وظایف بین انسان و ماشین) اساس كارهاست.
طراحی صحیح، اصل كلیدی در دستیابی به ایمنی، بدون تحمیل شدن خسارات انسانی و مالی برای انجام دوبارهكاریها و عبرتگیریهاست و بهبود مستمر را به دنبال دارد. در فارسی هم ضربالمثلهای معروف: «تجربه را تجربه كردن خطاست» و «در مسائل ایمنی اغلب اوقات تجربهگران تمام میشود»، همین مفهوم را میرسانند. بدین طریق احتمال ایجاد خطر را در همان نطفه خفه میكنند.
سازمانهایی كه به طور مداوم درگیر حل كردن مشكلات پیش آمده هستند. در یك وضعیت انفعالی قرار دارند و هزینههای بیشتری را برای حل مشكلاتشان متحمل میشوند. برعكس سازمانهایی كه به ارزش پیشگیری واقفاند و اقداماتی برای پیشگیری به عمل میآورند. هزینههای كمتری خواهند داشت. همواره باید توجه داشت كه سازمانی كه به ارزش مآلاندیش و پیشگیری واقف است و «پیشگیری» را یك بخش حیاتی از عملیات روزانه خود قرار میدهد، از دیگر سازمانها كه همواره برای حل مشكلات خودكار میكنند. گوی سبقت را خواهد ربود. پیامهای معروف حفاظتی همچون: «بهداشت هم آسانتر و هم كمخرجتر است و مشكل درمان را هم به دنبال ندارد»، «پیشگیری موثرتر، آسانتر و بهتر از درمان است»، «پیشگیری امروز را به علاج فردا موكول نكنید» و «با پیشگیری خطرات، سلامت و سعادت خود و خانوادهتان را حفظ كنید»، همه ناظر بر همین موضوع است.
3- مدیریت، تعریف استاندارد و واضحی از كیفیت ارایه نكرده است.
در چنین سازمانی هر كس، كار و عملكرد خود را همان طور كه دلش میخواهد ارایه میدهد. در مورد ایمنی هم باید گفت كه مدیران و كاركنان این واقعیت را نمیدانند كه «همه حوادث قابل پیشگیری هستند» و بنابراین در چنین محیطی، عملكرد بدون خطا در دست یافتنی نیست، چون خود سازمان استانداردهایی از عملكرد را مقرر كرده است كه مطلوب نیستند. سازمانی كه صادقانه به انجام عملكرد التزام دارد، هیچ استانداردی را به جز «حادثه صفر» به عنوان هدف درازمدت خود نخواهد پذیرفت. هنگامی كه این انتظار در سراسر سازمان اعلام شود و انتشار یابد، كاركنان بهتر قادر خواهند بود تا به طور مداوم خود را در راستای حركت به سوی بهترین عملكرد ایمنی، بهبود بخشند.
برای دریافت اطلاعات پیرامون واردات کالا و ترخیص کالا کلیک کنید.
4- مدیریت بهای تمام شده «عدم انطباق» را نمیداند.
مطالعات نشان میدهد كه به طور معمول 35 درصد هزینههای عملیاتی سازمانها مصروف انجام دوبارهكاریهایی میشود كه در نخستین بار درست اجرا نشدهاند. در قلمرو ایمنی، هزینه عدم انطباق (عدم انطباق با الزامات قانونی یا الزامات سازمانی مانند روشهای اجرایی، دستورالعملها، آییننامهها و…) میتواند غیرقابل بخشش و غیرقابل جبران باشد، زیرا كه نتیجه عدم انطباق در ایمنی، در خوشبینانهترین وضعیتها، صدمات و لطمات جسمانی و روانی، درد و رنج شدید در حوادث، از دست رفتن اعضا و جوارح بدن (نقائص جسمانی و معلولیت) و در نهایت مرگ است.
به این ضایعات باید خسارات مادی ناشی از خرابی و آسیب به ماشینآلات، تجهیزات، ابزار و ادوات، مواد و غیره را نیز افزود. فارغ از این خسارات، لازم است سلب اعتماد مردم و افكار عمومی از سازمان كه در نتیجه حوادث به وجود میآیند را نیز در نظر گرفت. زیانهای ناشی از عدم انطباق، مجموعه هزینههای مستقیم و غیر مستقیم است كه متعاقباً درباره آنها توضیح داده خواهد شد.
نكتهای كه در مورد زیانهای ناشی از عدم انطباق باید یادآوری كرد آن است كه بیمه تنها درصد محدودی از خسارات وارده (قسمتی از خسارتهای مستقیم) را پرداخت میكند. هنگامی كه همه ضایعات عدم انطباق (هزینههای حل مشكل، اقدامات اصلاحی، دوبارهكاریها و …) را در نظر بگیریم اهمیت صحیح كارها در همان نخستین بار، مشهود میشود.
5- مدیریت انكار میكند كه مجموعه خود او (مدیریت) مسبب اصلی ایجاد مشكلات است.
در این مورد، درباره ایمنی، متخصصان بر این باورند كه به جای جست و جوی بینشها و عملكردهای ضعیف و نادرست در كارگران، باید در جستو جوی مشكلات مدیریتی بود كه به سوی سطوح پایین سازمان (كاركنان) سرازیر و منجر به بروز حوادث میشود. بررسیها نشان میدهد كه مدیریت، مسوول 94 درصد همه نتایج خوب و بد سازمانی (از جمله حوادث) ست. كارگر جزء كوچكی از سیستم است و كار كارگر به اصطلاح اضافه كردن آخرین ادویه به غذای دستپخت سیستم مدیریت است، لذا سهم كارگر در ایجاد یك حادثه بسیار كم است و در اكثر قریب به اتفاق موارد ایجاد حادثه تنها به سبب قصور كارگر نیست. اپراتورها به جای این كه محرك اصلی حادثه باشند، وارثین نقایص سیستماند، نقایصی كه ناشی از طراحی ضعیف، نصب نادرست، نگاهداری غلط و تصمیمهای بد مدیریت است. سهم آنها معمولاً اضافه كردن آخرین ادویه به یك غذای سمی است. غذایی كه مواد آن از قبل به مدت درازی مشغول پخت بوده است.
مجموعهای از عوامل مادی و انسانی دست به دست هم میدهند و زمینه، شرایط و بستری را فراهم میكنند كه منجر به حادثه میشود و كار كارگر و نقش كارگر در ایجاد آن، یكی از موارد است. متاسفانه در غالب موارد، برای پیشگیری از حوادث، نظام مدیریت، كه میتواند علت اصلی و بنیادین عدم انطباق باشد، فراموش می شود و بهبود پیدا نمیكند، بلكه در نهایت یك روش اجرایی یا دستورالعمل، بازنگری و بازنویسی شده و به كارگران آموزش داده میشود كه در نتیجه كارساز نخواهد بود و نظام مدیریت بدون تغییر باقی میماند.
برای حل مشكلات ایمنی و بهداشت شغلی، مجموعه علل،عوامل و اسباب ایجاد حوادث و بیماریها (و تاثیر متقابلشان برهم) باید بررسی شوند، نه فقط جزیی از كل یا تنها یك قسمت از فرایند كاری، همواره باید توجه داشت كه تقابل صحیح سه جانبه بین «انسان – سازمان – فنآوری» در پرتو طراحی صحیح، میتواند همواره ضامن اصلی ایمنی و كارآیی سازمانها باشد.
لطفا در مورد این مطلب نظر دهید